حكيم حاج عباسعلي انصاري مهياري
حكيم متأله عارف واصل حاج عباسعلي انصاري مهياري بحق بقيه الماضين فلاسفه معاصر استوي همواره از شرح حال و تنطيم آن اعراض داشت تنها عكس او را از پايان نامه دكتراي فلسفه و عرفان آقاي دكتر خليل بهرامي قصر چمي كه به شخصيت والاي عرفاني او پيشكش شده است برداشتيم .وي پس از طي دوره مقدماتي ، فلسفهمتعالي را از حضور شيخ محمد هادي فرزانه (رحمته ا…) بهره جست و اصول و كلام را در خدمت آيت ا… حاج ميرزا محمدرضا مهدوي (ره) و در اصفهان به حضور آيت ا… حاج آقا رحيم ارباب (ق .س) رسيد و استفاده ها برد ؛ پس از آن به تهران رفت و در مؤسسه وعظ و خطابه اسلامي مدرسه عالي سپهسالار شركت كرد و با شادروان سيد حسن تقي زاده استاد آن مؤسسه معارضاتي داشت . هم او در مهيار كتابخانه بسيار غني و خوبي دارد كه بعضي از كتابها منحصر به فرد است و بعضي از استادان از آن كتابخانه استفاده فراوان برده اند . جلسه درس درخور مقام علمي او ندارد و بسيار گوشه گير است حتي كوشندگان و نويسندگان ( فرفرهنگ ) موفق به تهيه شرح حال او نشدند و هم او در جلسه تجليل از فرهيختگان شهرضا كه در زمستان سال ۱۳۸۲ برگزار شده بود شركت نكرد . خداوند عمر طولاني به او عنايت فرمايد تا از فضائل علمي او برخوردار شويم و از سجاياي اخلاقي او بهره بريم .
این عالم جلیل قدرعارفانه زندگی کرد و درگمنامی در۱۶بهمن سال۱۳۹۳جهان فانی را بدرود گفت.
حجت الاسلام و المسلین رحمت الله نوری
اینجانب رحمت الله نوری در سال ۱۳۳۸ شمسی در خانوادهی روحانی در شهرستان شهرضا متولد شدم پدرم مرحوم حاج شخ مهدی نوری از علما و بزرگان شهر به شمار میرفت. پس از گذراندن سوم راهنمایی، به دلیل علاقه به علوم حوزوی، در سال ۱۳۵۴ وارد حوزه علمیه صاحب الزمان (عج الله) در شهرضا شدم، بعد از پنج سال و گذراندن مقدمات در سال ۱۳۶۰ به قم مهاجرت نمودم و در مدرسه علمیه المهدی (عج الله) که زیر نظر مرحوم آیت الله گلپایگانی اداره میشد، دروس سطح حوزه را گذراندم. از سال ۱۳۶۵ در درس خارج آیات عظام بیش از ۲۵ سال شرکت کردم و هنوز هم ادامه دارد. در کنار درس، مطالعات دیگری هم داشتم که به صورت کتاب و مقاله چاپ شده است.
بیش از بیست مقاله نوشتهام که برخی از آنها در روزنامهها و مجلات چاپ شده است.
چهار کتاب هم تألیف نمودهام که چندین نوبت به چاپ رسیدهاند: ۱- دیدار با محبوب. ۲ـ بازگشت مردگان در آخر الزمان، ۳- اخلاق اداری از دیدگاه آیات و روایات، ۴- احوالات امام زمان عج الله.
با آغاز دفاع مقدس توفیق حضور در جبهههای نور علیه ظلمت را به مدت نه ماه پیدا نمودم و به تبلیغ در میان رزمندگان اسلام پرداختم.
در حدود سال ۱۳۶۱ شمسی با توجه به مظلویت شهدای روحانی، با هماهنگی ریاست دفتر تبلیغات اسلامی و همکاری جمعی از دوستان طلبه واحد یادبودها و شهدای روحانیت را تأسیس نمودیم که از جمله ثمرات آن چاپ مجموعه چند جلدی شهدای روحانیت است، این همکاری تا سال ۱۳۷۲ شمسی ادامه یافت.
از سال ۱۳۶۲ شمسی با عنوان روحانی کاروانهای حج و عمره در خدمت زائران بیت الله الحرام میباشم.
در سال ۱۳۷۲ شمسی فعالیت در کتابخانه اهل قلم دفتر تبلیغات اسلامی و نسخ خطی کتابخانه را عهده دار شدم که بحمدالله خدمت به دانش پژوهان و مؤلفان هنوز ادامه دارد.
بحمدالله مورد اعتماد عالمان بزرگ و به ویژه مراجع معظم تقلید بودهام و از اکثر مراجع اجازه امور حسبیه یا نقل حدیث گرفتهام.
در طی سال در ایام تبلیغ مرتب مسافرتهای تبلیغی داشتهام و چند سالی است که در مساجد قم اقامه جماعت میکنم.
امید است پروردگار مهربان با لطفش ما را مشمول رحمت واسعه خود قرار دهد و عاقبت به خیری عنایت فرماید و مورد عنایت خاصه مولایمان حضرت ولی عصر عج الله باشیم.
حجه الاسلام حاج شیخ نعمت الله نجفی شهرضایی
اینجانب نعمت الله نجفی فرزندشادروان حاج عباس متولد ۱۲ بهمن ۱۳۱۶ در شهرضا چشم به دنیایی گشودم که در ایران و ترکیه وسیله رضاخان پهلوی و در ترکیه وسیله اتاترک دو عامل دین ستیز در حالی که کشف حجاب اجباری و تعطیلی حوزههای علمیه دینی تعطیلی وعظ و خطابه دینی و مجالس سوگواری اهل بیت پیغمبر و خراب کردن مساجد و تکایا در سنواتی که رضاخان مسجد و حرم و گنبد مطهر حضرت علیبن موسیالرضا را به توپ بست و چقدر شیعیان و مسلمین را کشت و یا معلول ساخت و زخمی شدههای زنده را در سرزمین مشهد مقدس زیر خاک مدفون نمود و معممین دینی را خلع لباس نمود و لباس بومی مردم ایران را به عنوان متحدالشکل شدن اجبار به کت و شلوار به اقتباس ار فرنگیان و لباس اروپایی مبدل کرد و این دو نوکر سرسپرده و عامل انگلیس ایران و ترکیه دربست دراختیار پیر استعمار قرار داده وابستگی کامل کشورهای ضد اسلام از بُعد دینی و لائیک و اعتقادی و اقتصادی و …. نموده و چون در خانه مذهبی به دنیا آمده بودم باید مادرم با استرسهای روحی و روانی از این اوضاع دینی مملکتی که حتی از چهار دیوار خانه امنیت نداشتیم و حتی از برای رفتن به بیرون خانه محروم باشد مرا شیر دهد (میخواهم بگویم که در ۱۲/۱۱/۱۳۱۶ به دنیا آمدن بنده مقارن با روزی بوده است که درست در ۴۱ سال بعدیعنی سال ۱۳۵۷ در دوازدهم بهمن ابرمرد تاریخ حضرت امام خمینی پا به ایران گذاشت و ایران را استقلال داد و عمال اجانبی و استعماری چون دودمان پهلوی را در حالی که محمدرضا پهلوی مملکت ایران ژاندارم منطقه برای آمریکا قرار داده بود و ایران را سه قسم تقسیم و یک قسمت آن را به آمریکا و قسمت دیگر آن را به شوروی سابق و یک سوم دیگر آن را به اسرائیل بخشیده بود و این کارها دائم ما وبزرگان حوزه علمیه را رنج میداد پا به عرصه هستی گذاشتم و فهمیدم با آن روحیه استعمارگری رضاخانی و دینستیزی آن دوران کثیف چرا خداوند مرا دوازدهم بهمن به دنیا آورده است
باری دوران تحصیلی ابتدایی را نزد معلمان دلسوز در شهرضا گذراندم و در سال ۱۳۳۱ در قمشه مشغول تحصیلات مقدماتی حوزه علمیه شهرمان گردیدم و سپس در سال ۱۳۳۲ برای ادامه تحصیل حوزه به اصفهان مدرسه صدر بازار ساکن گردیدم در آن سال مصادف کودتای ننگین محمدرضا پهلوی بود که به شهر مقدس قم برای تحصیل انتقال یافتم و شهادت دلخراش فدائیان اسلام را شاهد بودم و برای من وبقیه طلاب و سربازان امام زمان بسیار درد ناک بود چندین سال در قم با دلی پرخون در حوزه قم مشغول تحصیل بودم و در سال ۱۳۴۰ به جزیره هرمز برای تبلیغ ماه رمضان که در بندرعباس بودم دعوت شدم. پس از گذشت ماه رمضان اهالی جزیره هرمز شیعیان درخواست کردند که عالم و روحانی دائمی آنجا باشم و چون مسلمانان شیعه مسجد نداشتند به شرطی قبول کردم بمانم تا اینکه مسجدی نسبتاً بزرگ و آبرومند کمک کنند بسازم و بعد از ساختن مسجد به دنبال تحصیل علوم دینی خود برگردم. مسجد به فضل پروردگار ساخته شد و حدود سه سال ساخت مسجد طول کشید و بنده در آن جزیره بدون کمترین امکانات اولیه ۳ سال ماندم و سپس به شهرضا برگشتم در سال ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ که در جزیره هرمز بودم دو سال متوالی موفق شدم که عدهای را از هرمز و میناب و حاجیآباد بندرعباس و از طریق دُبی و سال دیگرش از طریق بحرین از راه آبی، دریا و زمینی عربستان به مکه و مدینه منوره بردم ساواکیهای خشن و دین ستیزی شهرستان ها واستانهای که در ایام تبلیغی مرا دستگیر می کردند عبارت است از ساواک های بندرعباس، اراک، کرج، شهرکرد، کازرون و اصفهان در سال ۱۳۴۳ که در عاشوردر مجالس پرجمعیت امام حسین (ع) رفتم و به شاه و اعمال ننگین آن و رئیس جمهور آمریکا و صهیونیسم حمله کردم و مدتی در زندان تاریک سیاسی و سلول و بند انفرادی اصفهان که روز از شب تشخیص داده نمیشد بدون فرش یا وسایل دیگر جای دادند به طوری که حدود زیادی از سلامتی خود را در آن سال از دست دادم.
. اما در سال ۱۳۴۵ از جزیره هرمز برای تبلیغ دعوت شدم چون بندرعباس رسیدم سازمان امنیت بندرعباس مانع از رفتن من به هرمز شد و بعضی اهالی جزیره در بندرعباس به دیدنم شتافتند و سپس الزاما به شهرضا برگشتم و تحصیلات خود را در شهرضا خدمت علمای نا در شهرمان حکیم فرزانه و حاج سید مهدی امامی و مرحوم آیتا… حاج سید مهدی حجازی (ره) ادامه دادم. بعد از حدود ۵ سال اقامت در شهرضا با خانواده به قم جهت ادامه تحصیلات دینی رفتم و دروس سطح عالیه را خدمت مرجع تقلید شیعان جهان حضرت آیتا… مکارم شیرازی و آیتا… سبحانی و فلسفه را نزد آیتا… حاج شیخ محمد یزدی و اسفار فلسفه را نزد آیتا… حاج شیخ محمد گیلانی و آیتا… صدیقی تلمّذ نمودم و سپس جهت تحصیل خارج فقه و اصول افتخار شاگردی مرجع شیعیان جهان حضرت آیتا… العظمی گلپایگانی رحمت اله علیه که حقیقتاً در موقع تبعید امام رضوان اله تعالی علیها حوزه علمیه قم و شهرستانهای دیگر کشور به وسیله معظمله اداره میشد خدمت ایشان پیدا نمودم و ایام تبلیغی را مثل ماه رمضان و محرم و صفر و تابستان ازطرف مرحوم آیتا… العظمی گلپایگانی (قدس سرّه) به نقاط مختلف کشور اعزام میگردیدیم. در قم نیز چون تعداد جلسات تبلیغات بهائیت در شبها کل شهرها و روستاها رسیده بود به امر آیتاله العظمی گلپایگانی بنده که دوره رشته باب و بهاء را خوانده بودم دو سال در مدرسه وثوق قم به تدریس انحراف و ابطال بهائیت از کتابهای خودشان و مدارک خود بهائیت به تدریس تعداد قابل توجهی از روحانیون و طلاب مهذب پرداختم و نیز در سنوات دیگری به تدریس علوم مقدماتی آن مدرسه علمیه که مربوط به معظمله بود مشغول تدریس به فضل الهی بودم.
در سال ۱۳۴۹ حضرت آیتاله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی مرا برای ماه رمضان به مرکز شهریار تهران (شهر علی شاه عوض) محله کرشته اعزام فرمودند و بنده تا پنج سال ماههای رمضان، محرم و صفر و تابستان موقع تعطیلی حوزه قم نماینده معظمله در آنجا به اقامه نماز جماعت و مشغول تبلیغ دینی بودم و به لطف پروردگار موفق شدم که یک کتابخانه برای عالم (که هر عالمی برای آنجا اقامت کند) آن خانه علم را ساختم و نیز موفق شدم یک کتابخانه دینی که بحمداله با کتابهای بسیار متنوع ساختم و بعد از اتمام و کامل شدن ساختمان کتابخانه و کتابهای آن چند نفر از مزدوران شاه مخلوع به خانه بنده در شهریار آمدند و کلیه اثاث البیت حقیر را در ماشین بارکش گذاشته و به قم حمل دادند و درب خانه مسکونی قم ریختند و رفتند و در آن زمان خفقان اهالی هم نتوانستند در مقابل عمل آنها واکنشی انجام دهند.
در سال ۱۳۵۶ که به عنوان عالم دائمی هرسین کرمانشاه مشغول تبلیغ دین مبین اسلام شدم وبه امر حضرت آیتاله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی به مسجد امام حسن عسگر تهران واقع در میدان خراسان، خیابان خواجه کرمانی جهت امام جماعت دائمی رفتم
قریب دو سال در مسجد بودم و این افتخار را پیدا کردم که اجلال نزول بزرگ مرجع شیعان جهان امام خمینی به تهران باشم و دهه فجر را در مدرسه رفاه علوی تهران به عنوان یکی از محافظان مسلح جهت حفاظت آن بزرگ مرد افتخار خدمت ایشان را داشتم
با تشدید اعمال گروه منافقین در منطقه ۱۰ تهران با آنها درگیری پیدا کردیم آنها قصد ترور بنده را کردند که به لطف خدا نتوانستند موفق شوند وبنابه پیشنهاد علما ومردم خوب فارسان بعنوان نماینده امام راحل و امام جمعهای فارسان شهرکرد تعیین و حدود یکسال و اندی در آنجا انجام وظیفه نمودم و و به خاطر مشکلات روحی به شهرضا مجدداً مراجعت نموده و و چون میخواستم از سهم امامکه شهریه طلاب عزیز بوده استفاده نکنم با اجازه حضرت امام رحمت اله علیه به شغل سردفتری ازدواج مشغول شدم و تقریباً اوایل سال ۱۳۶۰ که سردفتر ازدواج شدم در سال ۱۳۶۵ شمسی حکم سردفتری طلاق برای اینجانب از تهران آمد قبول نکردم و هیئتی از ثبت تهران به شهرضا آمدند به عنوان بازرسی و نصیحت به بنده که باید سردفتری طلاق را قبول کنی وگرنه ثبت اسناد شهرضا بدون دفتر طلاق ناقص است و از تهران صلاحیت داشتن دفتر طلاق را در شما دیدهاند باید دفتر طلاق بگیری و مشغول شوی وخوشبختانه چهار دفتر ازدواج دیگر تا حال به شهرضا اضافه کردهاند و پنجمی آنها هم در شرف اشتغال به سردفتر ازدواج شهرضا میباشد. اما دفتر طلاق تاکنون ایجاد نشده است
لازم به ذکر است به اوایل سال ۱۳۶۰ که شهرضا ساکن شدم تا حدود یکسال در مدرسه علمیه امام صادق (ع) و ۱۷ سال در مدرسه علمیه اقدمیه به تدریس علوم نحو و منطق و کلام و فقه مشغول بودم.
وقتی شهرضا آمدم اوائل سال ۱۳۶۱ پدرم محترمم که از که افتخار داشت مجالس روضه امام حسین در منزلمان برپا بود بود به دیار باقی شتافت و همان روز فرزند دلبندم شادروان محمدمهدی نجفی در سقز کردستان شهید شد گرچه بنده قابل این همه لطف پروردگار نبودم اما خداوند از فضل خودش برای من منّت گذاشت و فرزند متدین و عزیز و مهربان مرا در زمره شهیدان راه اسلام و جمهوری اسلامی و آرمان ولایت فقیه امام خمینی و آیتالهالعظمی خامنهای قرار داد و حقیر نمیتوانستم شکر این نعمت شهادت فرزندم را بنمایم و موقعی که او را در قبر میگذاشتند پیش خود گفتم فرزند عزیزم این قبر تو از حجله شب زفاف تو برای من گواراتر است و لذتبخشتر است و فعلاً نیز در زمان حاضر که غم و غصه سلطه طلبان و غارتگران آمریکا و اسرائیل و اروپا و تبلیغات دروغین آنها و جنگ روانی و فرهنگی آنها درباره اسلام و مسلمین و مخصوصاً ایران عزیز حسرت مرا بیشتر نموده است.
خلاصه اینکه ۷۵ سال از عمر ناقابل بنده میگذرد که از وقتی دست راست و چپ خود را شناختم همه عمر قبل از انقلاب از دست عمال بیگانه رنج روحی میکشیدم و بعد از پیروزی انقلاب هم از دست بعضی مردم نمک ناشناس و ناسپاس از نعمت بزرگ استقلال و آزادی و مواهب اسلامی رنج میبرم.
در خاتمه از خداوند مسئلت دارم که از عمر من بکاهد بر عمر پربرکت این مائد آسمانی استعمارستیز حضرت آیتاله خامنهای مدظلهالعالی بیفزاید.
.ارادتمند نعمت اله نجفی.
حجت الاسلام و المسلمین حاج سید نعمت الله صالح
حجت الاسلام و المسلمین حاج سید نعمت الله صالح در خردادماه سال ۱۳۴۲ در خانواده ای مذهبی در شهرضا به دنیا آمد. بعد از اتمام دوران دبستان در سال ۱۳۵۴ وارد مدرسه علمیه صاحب الزمان شهرضا شد و در سال ۱۳۵۶ برای ادامه تحصیل راهی شهر مقدس قم گردید. هم زمانی این ورود با شروع نهضت فراگیر انقلاب اسلامی در نوزدهم دی باعث شد که در بسیاری از تجمعات و فعالیت انقلابی در شهر قم نقش موثری ایفا کند و بارها تا مرز دستگیری و بازداشت پیش برود.ایشان دروس سطح را از محضر علمائی همچون آیت الله ستوده، اعتمادی، موسوی تهرانی،کریمی جهرمی و مقتدایی استفاده نمود و درس خارج فقه را از محضر آیات عظام مکارم شیرازی و نوری همدانی کسب فیض نمود. هم چنین به مدت دوازده سال از درس تفسیر حضرت آیت الله جوادی آملی بهره بردند. در خلال تحصیل از حضور در جبهه های جنگ غافل نشد و در ایام تبلیغی متعدد و جمعا به مدت ۱۵ ماه در مناطق جنگی به عنوان روحانی رزمی تبلیغی حاضر شد.با تاسیس مجمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم به دستور امام راحل ایشان به مدت دو دوره (هشت سال)به نمایندگی طلاب شهرضا انتخاب و نقش موثری را در تدوین اساسنامه این نهاد مهم حوزوی و هم چنین کمک به رشد و توسعه علمی و پژوهشی طلاب ایفا نمود. حجت الاسلام صالح از سال ۱۳۶۹ با حکم دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه به عنوان خطیب موقت نماز جمعه شهرضا به ایراد خطبه پرداخت و در سال ۱۳۷۲ با رجعت به شهرضا مسئولیت دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزادتازه تاسیس شهرضا را بر عهده گرفت و هم زمان به تدریس در این دانشگاه پرداخت. وی در طی دو دهه تصدی این مسئولیت برنامه های متعدد فرهنگی را در این دانشگاه به اجرا گذاشت و هم چنین مسجد با شکوه این واحد علمی را نیز پایه گزاری نمود. ایشان هم چنین در سال ۱۳۷۳ اداره تبلیغات اسلامی شهرضا را تاسیس و به مدت سه سال ریاست آن را برعهده داشت.تاسیس پایگاه بسیج طلاب در شهرضا هم از دیگر فعالیت های ایشان بود که به عنوان اولین فرمانده آن منصوب شدند.هم چینن حدود یک سال مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در پادگان ثارالله شهرضارا برعهده داشتند. در سال۱۳۸۶ به اصرار برخی بزرگان دانشگاه را ترک و مسئولیت حوزه علمیه مدینه العلم صاحب الزمان به عنوان یکی از مهم ترین مراکز حوزوی در مرکز کشور را برعهده گرفتند که تا کنون نیز ادامه دارد.به واسطه اهمیت بحث انتخابات و لزوم صیانت از آراء مردم حجت الاسلام صالح حدود ده سال نمایندگی شورای نگهبان قانون اساسی در حوزه انتخابیه شهرضا و دهاقان را برعهده داشته اند. با فوت مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ غدیر علی ممیز ،ایشان با حضور منظم و اثر گذار درمدرسه علمیه و کتابخانه صاحب الزمان شهرضا(عج) به اقامه جماعت و ایراد سخن می پردازند. حجت الاسلام صالح دارای دو فرزند پسر به نام های سید محمد حسن و سید محسن می باشند که هر دو در حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل می باشند.
حجه الاسلام و المسلمین شیخ محمد حسین رهایی
حجه الاسلام و المسلمین شیخ محمد حسین رهایی در سال ۱۳۲۸ شمسی در قمشه(شهرضا) به دنیا آمد.پدر ایشان حاج عبدالخلیل رهایی مردی متدین و از استادان قرآن کریم بود که ۵۲ سال جلسه قرآن شان،هرشب در مساجد و منازل قرآن آموزان بر گزار می شد.
ایشان از سال ۱۳۴۳ شروع به تحصیل دروس حوزه در مدرسه علمیه اقدمیه تحت مدیریت حاج شیخ نعمت اله جعفری نمودند و تا سال ۱۳۴۷ از اساتید آنروز حوزه ی شهرضا بهره بردند. از سال ۱۳۴۸ به قم و مدرسه مرحوم آیت اله گلپایگانی رفتند و از اساتیدی چون مرحوم آقای طالقانی، مرحوم ستوده و مرحوم اشتهاردی استفاده بردند. پس از چندی به مدرسه مرحوم آیت اله میرزا هاشم آملی استاد حکیم الهی قمشه ای ودر آنجا با آقای شیخ قربانعلی زمانی و مرحوم شیخ نصراله روحانی و آقای حجازی و عالمی گلپایگانی هم مباحثه بودند.. از اساتید دیگر ایشان در قم می توان به آیت اله گلپایگانی، نجفی مرعشی، آیت اله آملی و آیت اله اسماعیلپور اشاره کرد. دروس سطح را نزد آقای ستوده و آقای اشتهاردی تلمذ نمودند و سپس به درس خارج مرحوم شیخ کاظم تبریزی رفتند و مدتی طولانی از ایشان بهره بردند.البته در همین زمانها هم چندسالی در درس خارج اصول آیت اله سبحانی شرکت داشتند و در موسسه ایشان هم به تحقیق مشغول شدند.
حجه الاسلام رهایی در ایام تابستان که به شهرضا می آمدند علاوه بر استفاده از محضر آیت اله اسماعیلپور به تدریس دروس سطح می پرداختند واز زمانی هم که به طور دائم به شهرضا آمدند مرتباً در درس خارج فقه حضرت آیت اله حجازی شرکت می کردند.
استاد چهار مرتبه در دفعات گوناگون به طور داوطلبانه به جبهه های جنگ عزیمت داشتند. لازم به ذکر است که قبل از تحصیل درحوزه ۳ سال مشغول قنادی و خیاطی بودند اما بنابر علاقه شان به حوزه و طلبگی به راه پرافتخار روحانیت گرویدند.
استاد رهایی درسال ۱۳۵۳ ازدواج نمودند و حاصل آن پنج فرزند (یک پسر و ۴ دختر) می باشد.
در ضمن سالهای متمادی است که در مسجد حاج هادی شهرضا به امام جماعت و منبر اشتغال دارند و علاوه بر آن در حوزه علمیه شهرضا به تدریس می پردازند، سالیان فراوانی هم در درس تفسیر حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان حضور دارند.
از خداوند متعال عمر با عزت و سلامتی برای شان مسالت داریم.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ غلامحسین اسماعیل پور
غلامحسین اسماعیلپور فرزند نصرالله در۱۵ شوال مصادف با ۲۲ مهرماه ۱۳۲۲ در شهرستان شهرضا متولد شد .
ایشان پس از تحصیلات دبیرستان به علوم حوزوی در شهر خود روی آورد و در کنار اساتیدی چون آیت الله العظمی حاج شیخ محمد علی اسماعیل پور و حجت الاسلام و حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان و دکتر حاج سید محمد مدرس دروس فقه و اصول را فراگرفت.
ایشان با دوستان و طلبه های مبارز در پیروزی انقلاب اسلامی با شرکت در راهپیمایی ها و نظاهرات علیه شاه ملعون نقش به سزایی داشتند.
ایشان فعالیت های انقلابی و مذهبی را از سال ۱۳۴۲ و با مدیریت مدرسه ی اقدمیه زیرنظر حوزه قم و اصفهان شروع کردند.
از کارهایی که ایشان در عمر با خیر و برکت خود داشته اند و انجام داده اند ساخت و ساز بیش از سی و چند مسجد در شهر و جاده و شهرک ها و همکاری با بسیج در تمام پایگاه های شهرو روستا بوده است.
ایشان در جنگ تحمیلی در عملیات کربلای ۳ حضور به هم رسانیدند.
ایشان در حدود چهارسال دبیرستاد اقامه نماز و عضو هئیت امنای تعدادی از مساجد شهرستان شهرضا بوده اند.
ایشان با آغاز مدیریت خود در حسینیه حضرت ابوالفضل که فعلاً مدرسه اقدمیه می باشد ، ساخت و ساز و باز سازی این مکان مقدس را در دست گرفتند.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ غلامحسین اسماعیل پور از چهل سال پیش تا کنون در مسجد حضرت حجت به تبلیغ ، مشاوره ، و… مشغول هستند.
حجت الاسلام شیخ امرالله جاوری
مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ امرالله جاوری در ۲۵ شهریور ماه سال ۱۳۲۹ در خانواده ای ساده و مذهبی در شهرضا – شهر عالمان و فرهیختگان – دیده به جهان گشودند.پس از اتمام تحصیلات ابتدایی ، تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه ی علمیه ی حسینیه سادات و صاحب الزمان (عج) شهرضا گذراندند و برای ادامه ی تحصیل رهسپار قم شدند و تا سطح خارج از اساتید حوزه علمیه قم بهره جستند.ایشان از شاگردان خاص حضرت آیه ا… سبحانی و دستیار ایشان در کارهای پژوهشی بودند.
ایشان در سال ۱۳۵۲ازدواج کرده و همراه همسرشان در قم سکونت یافته و با تلاش فراوان درجات علمی را با موفقیت طی نمودند.
پس از تکمیل تحصیلات علوم دینی به وطن بازگشته و از سال ۱۳۶۰ به بعد در کسوت خدمت گذاری به مردم به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی شهرضا مشغول به فعالیت شدند، در عین حال از سال ها قبل در شهرضا کلاس های قرآنی متعددی برپا کرده و سرانجام حوالی سال ۱۳۶۵ مکتب قرآن شهرضا را تأسیس نمودند و همزمان با آن سال ها امام جماعت مساجد امام حسن عسگری (ع) و حاج عبدالحمید بودند.
مرحوم حاج شیخ امرالله جاوری به همراه مرحوم حاج شیخ مرتضی عظیمی و حجه الاسلام حاج شیخ سیف الله یعقوبی کتابی به نام «الشوؤن الاقتصادیه فی نصوص الکتاب و السنه » تألیف نموده اند.هم چنین دو کتاب دیگر به نام های «زندگانی امام حسن عسگری (ع) » و« آموزش قرآن به زبان ساده » تألیف نموده اند. در مکتب القرآن شهرضا کلاس های آموزش روخوانی ، قواعد ، تجوید ، حفظ قرآن مجید و کلاس های دیگری برگزار می گردید که این کلاس ها اوقات فراغت دانش آموزان و دانشجویان را به نحو احسن پر می نمود.
ایشان فردی انقلابی و پیرو ولایت فقیه بوده و در جبهه های جنگ حضور داشته و همواره در طول زندگیشان محافظ قرآن و اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بودند.
ایشان مسئولیت پایگاه های مقاومت بسیج و هیئت امنای بی بی سیده خاتون را چندین سال بر عهده داشتند و در دفتر مکتب قرآن پاسخ گوی عموم مردم بوده ، کلاس ها را مدیریت نموده و به سؤالات شرعی پاسخ داده و به نیازمندان و از کار افتادگان یاری می رساندند. ( قسمتی از این کارهای خیرشان بعد از فوت ایشان بر ما آشکار شد و چه بسا هنوز هم از بسیاری خبر نداریم.)
ایشان هم چنین در مرمت و آبادانی مساجد به خصوص مسجد حاج عبد الحمید همت فراوان نموده و با تلاش و مدیریت ایشان حسینیه ی مسجد حاج عبد الحمید ساخته شد.
آن مرحوم فردی دلسوز ،انسانی وارسته و آگاه به مسائل مملکت ،یاور محرومان ، خانواده دوست ، خوش اخلاق و خوش برخورد با عموم مردم بود. آموزش قرآن و تفسیر نهج البلاغه را همواره در دستور کار زندگی خود قرار داده ، مجالس دعای افتتاح را ماه رمضان هرسال برپا می نمودند و در طول سال دعاهای توسل ، کمیل و آل یاسین را در مسجد برپا می نمودند.
در طول عمر با برکتشان مسئول کاروان های حج تمتع و عمره مفرده و عتبات عالیات بسیاری بوده و با قلبی سرشار از عشق به معصومین و ائمه اطهار (علیهم السلام ) در این مسیر قدم گذاشتند.
سرانجام چندی پس از بازگشت از آخرین سفر حج شان در واپسین روزهای ماه صفر و در آستانه ی رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع ) و امام رضا (ع ) در تاریخ( ۲۷/۱۰/۱۳۹۰) بر اثر سکته ی قلبی و به طور ناگهانی دار فانی را وداع گفته و به دیدار حق شتافتند ،مزار آن مرحوم در جوار امامزاده بی بی سیده خاتون واقع می باشد.
ایشان در فرازی از وصیت نامه ی خود تأکید ویژه ای بر نماز اول وقت ،قرائت قرآن کریم و پیروی از ولایت فقیه فرموده اند.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد…
حجت الاسلام شیخ احمد تاکی
حجت الاسلام شیخ احمد تاکی فرزند حسین در سال ۱۳۴۰ در شهرستان شهرضا دیده به جهان گشود .وی پس از اخذ مدرک دیپلم وارد حوزه ی علمیه ی قم شد و سرباز امام زمان (عج) شد.ایشان اکنون ۲۲ سال است که در آموزش و پرورش برای تدریس الهیات مشغول به فعالیت هستند.و علاوه بر این به برگزاری کلاس هایی پیرامون معاد و جهان آخرت و مباحثی پیرامون فلسفه و اسرار نماز و…در دانشگاه و دبیرستان ها مشغول به فعالیت هستند.ایشان دارای جزواتی از جمله حضور قلب در نماز و چرا نماز می خوانیم و … هستند.از دیگر فعالیت های این بزرگوار برگزاری کلاس های عقیدتی – اخلاقی- وسواس زدائی در آموزش و پرورش می باشد. با آرزوی موفقیت های روز افزون برای این عالم روحانی…
زندگی نامه حجت السلام و المسلمین دکتر یحیی رهایی
این بنده ی نا چیز در سال ۱۳۳۷ در خانواده ای مذهبی قرآنی متولد شدم.درهمان دوره ی ابتدایی در جلسه ی قرائت مرحوم پدرم-حاج خلیل اله رهایی- که هر شب در منازل مردم تشکیل می شد شرکت می کردم و قرآن را به خوبی فراگرفتم.در سال ۱۳۵۰ به حوزه علمیه شهرضا تحت نظر مرحوم حجه الاسلام حاج شیخ غدیر علی ممیز وارد شدم و در محضر اساتید بزرگوار شهرضا همچون مرحوم حجه الاسلام حاج سید علی اکبر قرشی صرف و نحو آموختم.در سال ۱۳۵۱ راهی قم شدم و دروس سطح را در مدرسه مرحوم آیه اله عظمی گلپایگانی (قدس سره) و سپس در برنامه ی آزاد حوزه در محضر اساتید معظم همچون مرحوم آیه اله ستوده و آیه اله خزعلی و آیه اله مظاهری تلمذ کردم.هم زمان با شروع انقلاب اسلامی ایران به شهرضا برگشتم و همپای مردم در برنامه ی انقلاب حضور یافتم و پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی به قم بازگشتم و در دروس خارج فقه و اصول حضور یافتم و از مجلس درس مرحوم حاج شیخ جواد تبریزی و حضرت آیه اله العظمی وحید خراسانی و حضرت آیه اله العظمی جعفر سبحانی به مدت ۱۵ سال بهره بردم و هم زمان درس رجال را از حضرت آیه اله العظمی شبیری زنجانی و تفسیر قرآن و علوم عقلی را در محضر آیه اله جوادی آملی فراگرفتم از سال ۱۳۷۰ تدریس دروس سطح در مدرسه معصومه قم را آغاز کردم و هم زمان به انجام تحقیق و پژوهش و تدوین مقاله در موسسه امام جعفر صادق (ع) که تحت اشراف آیه اله جعفر سبحانی بود پرداختم که محصول آن تدوین یازده مقاله بود که در دانشنامه جهان اسلام به چاپ رسید.به علاوه تألیف کتابی جامع و فشرده در علم رجال که با همکاری دوست فرزانه ام جناب حاج شیخ اکبر ترابی تحت عنوان “الموسوعه الرجالیه ” منتشر شد.از سال ۱۳۷۹ وارد دانشگاه آزاد اسلامی شهر علامه مجلسی شدم و به عنوان عضو هیأت علمی و مسئول فرهنگی مشغول شدم و پس از ده سال با همین مسؤلیت به دانشگاه آزاد اسلامی شهرضا منتقل شدم و در این دوران هم زمان با فعالیت در دانشگاه به تدریس شرح لمعه در حوزه علمیه مدینه العلم حضرت صاحب الزمان (عج) مفتخر بوده و هستم و از خدای متعال خواهانم که در خدمت به نسل جوان دانشجو و خدمت به طلاب و سربازان امام زمان (عج) همواره موفق باشم و با این توفیق عمرم به پایان برسد.از دیگر توفیقاتی که نصیبم شده است افتخار حضور در مجموعه هیئت مدیره مجتمع فرهنگی مهدیه (عج) شهرضا می باشد که امیدوارم امام زمان (عج) به عنوان کوچکترین خادم این توفیق بزرگ را قبول فرمایند و مستدام بدارد.
حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی عظیمی
مرحوم حجه الاسلام و المسلمین حاج شیخ مرتضی عظیمی در اسفند ماه سال ۱۳۳۲ شمسی در شهرضا دیده به جهان گشود.
پس از گذراندن دروس کلاسیک و اولیه ی حوزه در زادگاه خود ، راهی شهر کریمه ی اهلبیت (علیها السلام ) گردید و سالها از محضر حضرات آیاتی چون ستوده ، آشتیانی ، محقق داماد، معرفت ، فیروزآبادی ، آیت الله شیخ جعفر سبحانی و آیت الله العظمی حاج شیخ حسین وحید خراسانی بهره ها برد.
آن بزرگوار در زمان حضور در موطن خویش نیز از هیچ کوششی در جهت خدمت به مومنین دریغ نمی نمود . از تدریس در حوزه و دانشگاه و قبول مسئولیت مدینه العلم صاحب الزمان شهرضا تا وعظ و خطابه و تفسیر قرآن ، از برخورد گرم و صمیمی با عموم مردم تا رفع نیاز محرومان جامعه، از خدمت به زوار عتبات عالیات و حجاج بیت الله الحرام تا ایجاد شور وشوق در جهت تعظیم شعائر اهلبیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) همگی از خصائص آن مرحوم بود.
در این میان عشق وافر ایشان به ساحت قدس چهارده معصوم (علیهم السلام ) همراه با ذوق ادبی،وی را بر آن داشت تا از سنین نوجوانی و در مقاطع مختلف ، دستی بر قلم برده و سروده هایی در مدح و رثای آل الله و لا تخلص ( ساعی ) از خود بر جای گذارد که این اشعار بعد از رحلت ایشان طی اثری ماندگار در دیوان نسیم عشق جمع آوری شد.
سید مهدی حجازی
سید مهدی حجازی
محل تولد : شهرضا
شهرت
تابعیت : ایران
تاریخ تولد : ۱۳۰۳/۱/۱
زندگینامه علمی
نا به سامانی های واپسین روزهای حکومت قاجار در کام زمانه شراره می ریخت ، سال ۱۳۰۳ هجری بود . در کانون کهن علم و فلسفه شهر باستانی قمشه (شهرضا) و در خانه عالم بزرگ شهر «حاج سید فضل الله حجازی» لبخندها می شکفت و تولد سید مهدی حجازی را با شادی می آمیخت ، او دوران کودکی را در خانواده ای که در علم و تقوا سابقه دیرین داشت سپری کرد و از تربیت های علمی و اخلاق پدر و نیاکان خویش پرتو گرفت.در آغاز جوانی برای تحصیل علوم دینی رهسپار اصفهان گردید. سالها در اصفهان با تلاش پیگیر ، ساده زیستی ، خودسازی و باور پولادین ، رشته های ختلف فرهنگ اسلامی را فرا گرفت ، استادان او در اصفهان عبارت بودند از :آیت الله حاج شیخ عباسعلی ادیب اصفهانی ، آیت الله میرزا علی آقای شیرازی ، آیت الله حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی ، آیت الله طیب ، آیت الله خادمی ، آیت الله حاج آقا صدر کوهپایه ای ، آیت الله حاج شیخ احمد فیاض .آیت الله حجازی در سال ۱۳۷۰ هجری برای تعالی بیشتر علمی و کسب تخصص فراتر فرهنگی و نیل به درجه عالی اجتهاد رهسپار نجف اشرف شد .وی علی رغم تنگناهای مادی در طول ۱۷ سال سکونت در نجف اشرف به فراگیری پیگیر علوم اسلامی پرداخت و از محضر مراجعی چون:حضرت امام خمینی ، آیت الله العظمی حکیم، آیت الله العظمی خویی، آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله العظمی حاج سید عبدالاعلی سبزواری، آیت الله العظمی حاج سید جواد تبریزی، آیت الله العظمی حاج سید یحیی یزدی رحمه الله علیهم اجمعین بهره کافی گرفت.دستیابی به درجه اجتهاد یکی از فرازمندترین فله های ارتقای علمی و فقهی در حوزه های علمیه رسیدن به رتبه اجتهاد و گرفتن اجازه اجتهاد از مراجع بزرگی که به ایشان اجازه اجتهاد داده اند عبارتند از :آیت الله العظمی سید یحیی حسینی یزدی نجفی، آیت الله العظمی حاج سید محمد جواد طباطبائی تبریزی نامبرده در اول نوشته خویش آیت الله حجازی را این گونه وصف می کند:سید مهدی حجازی، دانشمند فاضل ، تقوا پیشه پیراسته، برگزیده بزرگان، پشتوانه دانشمندان اسلام، رهرو راه استوار صاحب ذوق آراسته به مرتبه اجتهاد رسیده اند.آیت الله العظمی سید ابوالمعالی حاج سید عبدالاعلی سبزواری، ایشان نیز در مرقومه خویش درباره آیت الله حجازی می نویسد:حجه الاسلام حجازی با آراستگی اخلاق معارف اسلامی را فرا گرفته است، مبانی احکام را استوار ساخته و به درجه اجتهاد رسیده است.
غدیرعلی ممیز
شیخ غدیرعلى ممیز از علماء و دانشمندان معاصر خدوم و مروج شهرستان (شهرضا) مىباشند تولد ایشان در ذىالحجه ۱۳۴۹ ق در شهرضا واقع شده و مقدمات را در آنجا در خدمت حجهالاسلام آقاى حاج میرزا نصراللَّه- زارعان و سطوح را از محضر انور آیتاللَّه حاج سید مهدى کمارى در مدرسه شیخ عبدالحسین تهران خوانده و هم در مشهد مقدس از محضر مرحومین آیتین حاج شیخ هاشم قزوینى و حاج آقا جلال مدرس تکمیل نموده و ادبیات را از جناب آقاى هاشمى و هیئت و تفسیر از استاد بزرگوار علامه میرجهانى بهرهمند و منظومه سبزوارى را در نجف اشرف از مرحوم حجهالاسلام آقاى حاج میرزا محمدعلى توحیدى تبریزى و سطوح عالیه را از مرحوم حاج شیخ صدرا بادکوبهاى رحمه اللَّه علیه و حجهالاسلام حاج سید ابوالقاسم کوکبى بهرهمند شده و دروس خارج را از آیتاللَّه حاج میرزا باقر زنجانى و آیتاللَّه حکیم و آیتاللَّه العظمى خوئى و آیتاللَّه حاج سید عبدالاعلى سبزوارى استفاده نموده و با دریافت اجازات از نجف اشرف مراجعت به شهرضا و به خدمات دینى از اقامه جماعت و تبلیغ احکام و ترویج دین و تعظیم شعائر مذهبى پرداخته و تا حال تحریر و تالیف گنجینه موفق و شاغل این خدمات مىباشند.
آثار خالده معظم له.
۱- قسمتى تقریرات دروس مرحوم آیتاللَّه حاج شیخ هاشم قزوینى و آیتاللَّه میرزا باقر زنجانى و آیتاللَّه العظمى خوئى.
۲- تعمیرات حسینیه سادات شهرضا در سال ۱۳۴۶٫
۳- ساختمان حسینیه باغ ملى شهرضا در سال ۴۷ -۴۶٫
۴- تاسیس مسجد صدرى در خیابان ولیعهد غربى شهرضا ۴۹ -۴۸٫
۵- مسجد امام حسین (ع) در خیابان چهل مترى شهرضا ۵۴ – ۵۵٫
۶- فرستادن مبلغینى به اطراف شهرضا از سال ۱۳۴۶٫
۷- تاسیس کتابخانه عمومى.
۸- تاسیس مدرسه علمیه مدینه العلم شهرضا که اکنون مملو از طلاب و روحانیون برای درس و مباحثه است .
غدیرعلى ممیزى عالمى عامل و مروجى کامل است که تحصیلات خود را در شهرضا و اصفهان و حوزههاى علمى دیگر تمام نموده و به خدمات دینى از اقامه جماعت و تبلیغات اشتغال دارد. وى عالمى باصفا و دانشمندى متواضع و داراى محامد آداب و محاسن اخلاق مى باشد.
ایشان در نیمه شب ۷ آذر ۱۳۸۸ برابر با شام عرفه و شب عید سعید قربان دعوت حق رالبیک گفت و در جوار رحمت الهی آرمید . قبر ایشان بنا به وصیت خود در قبرستان عمومی شهرضا واقع شده است .
قربانعلی زمانی قمشه ای
حضرت حجت الاسلام والمسلمین قربانعلی زمانی قمشه ای در سال ۱۳۲۳ در شهرضا متولد و در سال ۱۳۴۷ جهت تحصیل علوم حوزوی وارد حوزه علمیه گشت و از محضر بزرگانی چون حضرات آیات شیخ کاظم تبریزی، حسن زاده آملی و جوادی آملی بهره برد. کتاب هیئت و نجوم اسلامی در ۴ جلد از مهمترین آثار ایشان به شمار می رود. استاد زمانی قمشه ای از اعضای هیئت موسس مجمع عالی حکمت اسلامی می باشد.
نحوه آشنایی خود را با حضرت استاد حسنزاده بیان نمایید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. اینجانب سالهای ۴۸ و ۴۹ ش که به مقطع سطح (شرح لمعه) اشتغال داشت، وقتی بحث به «وقت و قبله» رسید سؤالاتی از استاد نمودم، استاد پاسخی داد که قانع کننده نبود، سپس افزود: من اطلاع کافی از آنها ندارم، این گونه مباحث در خور شأن فلکی حوزه حضرت استاد حسنزاده آملی است، به ایشان مراجعه و پاسخهای خود را دریافت دارید. از اینجا با نام معظم له آشنایی پیدا کرده، روزی ایشان را در خیابان دیدم و یکی از سؤالها را مطرح کردم. وی فرمود: سؤال شما شش ماه کلاس هیأت و نجوم میطلبد تا به وقت و قبله آشنا شوید. اصرار کردم هر اندازه امکان دارد پاسخ بفرمایید. فرمود گوشه و کنار پیادهرو که نمیشود مباحث هیأت و نجوم مطرح کرد، بلکه نیازمند کلاس است.
در سال ۱۳۵۰ یکی از دوستان گفت حاج آقا حسنزاده کلاس درس هیأت شروع کردهاند. این خبر بسی مسرتبخش بود، به درس ایشان که در مدرسه نوبنیاد «سعادت» برگزار میشد، شرکت جستم.
درس های حضرت استاد دو دسته بود، دستهای در طول هفته تا چهارنشبه برگزار میشد و دسته دیگر در مطلق تعطیلی یعنی پنجشنبه، جمعه، اعیاد، وفیات تعطیلات نوروز و حتی روز نوروز. البته روز شهادت حضرت ابی عبدالله الحسین(علیهالسلام) و حضرت محمد(ص) را تعطیل میفرمود. و در غیر این دو روز پیوسته تدریس داشت. ایشان معتقد بود و پیوسته میفرمود تعطیلی برای طلبه نباید مفهوم داشته باشد.
چه دروسی را از محضر حضرت علامه کسب فیض نمودید؟
اشاره شد که درسهای معظم دو دسته بودند و این ناچیز در هر دو دسته شرکت میکردم و با توجه به فرمایش ایشان که برای طلبه نباید تعطیلی مفهوم داشته باشد، از سال ۱۳۵۰ تا سال ۱۳۷۲ که آخرین درس از «مصباح الانس» ابن فناری را فراگرفتم حدود ۲۲ سال پیوسته برای ما روز و سال تحصیلی بود و از حوزه قم هیچ خارج نشدم.
دسته اول از درسهایی که از محضر معظم آموختم عبارتند از شرح اشارات و تنبیهات برخی از مجلدات اسفار، الهیات شفا، کتاب النفس از طبیعیات شفا، تمهید القواعد ابن ترکه، مصباح الانس ابن فناری و…
دسته دوم که در روزهای تعطیلی به جز دو روز یاد شده برگزار میگردید عبارت بودند از هیأت فارسی ملاعلی قوشچی، تشریح الافلاک شیخ بهایی، شرح چغمینی، دروس «معرفه الوقت و القبله» که مطالب آن بسی سودمند و شرحی نفیس بر «تحفه الاجله فی معرفه القبله» تألیف فلکی و ریاضیدان مشهور و متبحر سردار کابلی است. این کتاب از امهات کتابها در قبلهشناسی است و از مبانی هندسی همچون اکرثاوذوسیوس، تحریر اقلیدس، مثلثات سینوسها، تانژانتها و… بهره گرفته است. در پایان این کتاب اختراعی عجیب و شگفتآور از ابتکارات علامه شعرانی را به چاپ رسانده و نوشته است: «ان استاذنا العلامه ذالفنون قد اخترع بقریحه الطیاره صحیفه مکرمه لتعیین قبله البلاد، لم یسبقه احد من مهره ارباب الازیاج والارصاد، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء و هی هذه»۱
شایان ذکر است این صحیفه مکرمه که از اختراعات علامه شعرانی است بسی پیچیده و مرموز است، نگارنده در کنگره علامه شعرانی که توسط مؤسسه فرهنگ و اندیشه به مدیریت حضرت حجت الاسلام والمسلمین رشاد برگزار گردید به لطف و تفضل الهی برای اولینبار توانست پرده از رمز آن بردارد و بیش از پنجاه صفحه درباره آن توضیح دهد، چرا که هیچ یک از شاگردان مرحوم علامه شعرانی چیزی در شرح آن به نگارش نیاورده بودند و گویا طلسمی بود که رمز آن گشوده نمیشد، علامه شعرانی آنچه از هندسه، ریاضی، جغرافیا، دانش فضا و اسطرلاب در قبلهشناسی میدانست به گونهای اعجازآور در این صفحه جا داده بود و جز با احاطه به دانشهای یادشده به اضافه مبانی ساخت و طراحی و مهندسی اسطرلاب ورود به آن امکانپذیر نبود، و از باب نمونه قبله پکن و توکیو را استخراج نمودم.
از دیگر کتابهایی که خدمت حضرت استاد زانوی شاگردی بر زمین داشتم، دروس هیأت و دیگر رشتههای ریاضی بود، نیز سی فصل خواجه، و آشنایی با زیج بهادری، جامع بهادری، علم الاعداد، قانون مسعودی، ربع مجیّب و… میباشد. همه اینها به لطف خدا و به دعای حضرت استاد بود. بدین خاطر و بر اساس این خاطره که:
در اواخر سالهای تحصیل خدمت حضرت استاد سؤالی از خدمتش داشتم پس از پاسخ اشک در چشمان مبارکش حلقه زد و فرمود: آقاجان دعوتنامههایی از اروپا و آمریکا برایم آوردند که به دانشگاههای آنجا بروم اما با خود گفتم یک عمری در حوزههای امام صادق(علیهالسلام) بوده و از برکت آنها بهرهمند شدیم بهتر است در خدمت آنها باشم، بعد افزود من چقدر در این حوزه فلکیات، ریاضیات، هندسه گفتم و هم اینک این دانشها در حال انقراض است و کسی تدریس نمیکند. استاد هنوز در حال گریه بود که با خود عهد بستم آنچه را از استاد آموختم به دیگران انتقال دهم و تاکنون نیز بر این عهد ماندهام به ویژه که دیگر استاد علامه حضرت آیت الله جوادی آملی بارها فرمود فلانی مواظب باش این دانشها منقرض نشود، اُکَر در هندسه استدلالی ریاضی، هیأت و نجوم، قبلهشناسی و.. این ناچیز بر خود واجب شمردم گوش به فرمان استادانم باشم و در کنار فقه و فلسفه و عرفان، دانش فضا و سایر رشتههای وابسته به آن همچون ریاضی، مثلثات، هندسه استدلالی و سایر آموختههایم را منتقل نمایم سپس به حضرت استاد حسنزاده عرض کردم برخی افراد پیوسته در مباحثه درسهای شما میباشند و درسهای شما را تشریفاتی حاضر نمیشوند.
باری دعای این مرد دلسوخته و دانشپرور سبب شد تاکنون چهار جلد تألیف در هیأت و نجوم و تعداد زیادی CD و DVD به حوزههای دینی و شاگردان کلاس عرضه کنم و توفیق یافتم اسطرلاب را تدریس نمایم و حتی طراحی، مهندسی و ساخت آن را به شاگردان آموزش دهم بلکه مرهمی باشد بر دل استادان سوخته دلم به برکت محمد و آله (علیهم السلام)
دیگر این که تاکنون قبله و محراب دهها مسجد را در سرتاسر ایران تنظیم کردم از جمله مسجد دانشگاه آزاد شهرکرد که جناب حجت الاسلام علی اصغر بیگی از من خواست رنگریزی کنم و این ناچیز اجابت نمودم و مسجد دانشگاه آزاد شهرضا که جناب حجت الاسلام سید نعمت الله صالح تقاضا کرد و بنده اجابت نمود، راهکار حقیر در تنظیم و توجیه قبله عبارت است از: ۱٫ عرض بلد؛ ۲٫ انحراف از جهت مبدأ؛ ۳٫ استفاده از رابطه فیثاغورث که در هندسه استدلالی کتابهای خواجه نصیرالدین، اکرثاوذوسیوس، از آن به شکل عروس نام میبرند (و از طریق جبر خطی به شکل مأمونی مشهور گردیده است) و با راهکار «وایت» عبارت است از: A2+B2=C2 این طریق قبلهشناسی که با کمک خورشید صورت میپذیرد از سایر راههای قبلهشناسی دقیقتر و در طول سال قابل استفاده است.
حضرت آیت الله سید فضل الله حجازی شهرضائی
مرحوم حاج سید فضلالله حجازی فرزند سید محمدحسن در شهرضا متولد شد و در سال ۱۳۲۴ به مکتب رفت و از سال ۱۳۳۵ در سلک اهل منبر وارد شد و تا سال ۱۳۴۶ در اصفهان و قم و مشهد به تحصیل علوم دینی اشتغال ورزید. مرحوم حجازی، دانش هیئت و نجوم و علوم نقلی و منطق و ریاضی و فقه را نزد آقایان شیخ محمد خراسانی، شید محمد نجفآبادی و حاج میرزا محمدصادق احمدآبادی فرا گرفت. آنگاه در نجف اشرف از محضر مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی کسب فیض نمود. پس از بازگشت به شهرضا به تدریس ادبیات و فقه و علوم اسلامی پرداخت. اولین مدرسه علمیه را در محل حسینیه سادات خریداری و به مدرسه حسینیه سادات نامگذاری کردند. از خدمات ارزنده ایشان یکی رونق بخشیدن مساجد و اقامه جماعت در آنها بود؛ به این صورت که چندی در مسجدی متروک و بیرونق، خود اقامه جماعت میکرد و سپس دیگری را در آنجا منصوب میفرمود.
هماینک آثار منظوم و منثوری از ایشان به جا مانده که مهمترین آنها عبارتند از: ۱- بدبختنامه، که حاوی انتقاد و طنز از اوضاع روزگار معاصر خود و دوران ستمشاهی بوده است. ۲- مناثرالحجازیه (زندگینامه خودشان) ۳- مآثرالحجازیه، که متضمن اشعار ایشان میباشد و شامل قصاید، غزلیات، ترجیعبند و دو بیتی به زبانهای فارسی و عربی است.
ایشان در ۲۸ دی ماه ۱۳۴۷ در ۶۹ سالگی زندگی را بدرود گفت.
عماد: آیا خاطرات شنیدنی از روزگار آن مرحوم به خاطر دارید؟
با شنیدن این سوال ایشان کتاب مناثرالحجازیه را که به خط مرحوم والدشان بود به عماد دادند و او نیز برخی از خاطرات را برای همه ما خواند.
الف: سرمای کشنده سال ۱۳۰۸ ش. (۱۳۴۷ ق)
” از غرائب این سال که معمرین نظیر آن را به یاد نداشتند سرما و برفی بود که از دوم دی ماه شروع شد و در حدود ۴۰ روز که اغلب اوقات ابری بود برف متوالیاً میآمد. راهها و معابر مسدود بود و عبور و مرور کمتر میشد. گوسفندان از رفتن به بیابان ممنوع بودند، وسایل حملونقل از کار باز ماند و وسایل حرارت کمیاب و گران بود. درجه سردی هوا به قدری بود که تخم مرغ و روغن چراغ یخ کرد و ظروف شیشه و سفالین و چینی زیاد شکست و حوضهای آب فراوان شکست. عجبتر از همه آفتابه مسی کار یزد در منزل ما شب از اتاق بیرون مانده بود صبح دیدیم چهار شکاف شده بود. بسیاری از طیور هلاک شدند. مسموع افتاد ]که[ طفلی در گهواره از شدت سرما سیاه شده بود عجبتر اینکه این برف به این زیادی که وقتی آدم در صحرا و بیابان نگاه میکرد در سطح زمین خال سیاه نمیدید به فاصله سه روز در اثر وزیدن باد به کلی از بین رفت.
ب: کلاه پهلوی، حادثه سال ۱۳۱۰ ش. (۱۳۴۹ ق)
روز پنجشنبه ۴ جمادیالاولی/ ۲۵ شهریور، اهل منبر شهرضا از جمله نگارنده با کمال کراهت کلاه پهوی بر سر گذاشتیم. با آن که مطابق نص قانون (دارندگان اجازه روایتی از دو مجتهد مستثنی هستند) و ما همه اجازه داشتیم. علاوه بر آنکه ائمه جماعت نیز مستثنی هستند اما افسوس که امورات مملکت افتاده به دست یک دسته مردم اراذل و اوباش و اشخاص جاهل.
به عهد ]آن[ رضاشاه جفاجو- خدیو ظالم بیاصل بدخو
ستمگر ملحدی کز اول دهر- ندیده چشم کیوان بدتر از او
لباس عزت از مردم برون کرد- به جایش شرت تا بالای زانو
کلاهی همچو کج بیل آن بداختر- نهادی بر سر هر زشت و مهرو
در ربیعالثانی (۱۳۵۳) و خرداد ماه (۱۳۱۴) اهالی ایران به قهر سلطان به کلاه دورهدار مکلا شدند با کراهت اهالی و نیز انقلاب خراسان و اعتصاب آنها در مسجد گوهرشاد و حمله قشونیها و به توپ بستن مسجد و تلفات جانی.
ج: کشف حجاب
در شهرضا بناست روز شنبه ۹/۱۲/۱۳۱۴ ش، کشف حجاب کنند و هر شبه جلسات از افراد یک فامیل یا یک محل به همراهی چند نفر از اعضای ادارات برقرار است در منازل اعیان. مدعوین باید با خانمهای بیحجاب خود وارد جلسه شده، پس از صرف چای و شربت و شیرینی یکی از افراد برخاسته کلماتی برای خوشآمد جالسین- هرچند خدا را به غضب آورد- میگوید و بعد جلسه خاتمه مییابد و به اتفاق برای گردش به خیابان میروند و بعد متفرق میشوند.
۱۲/۱۲/۱۳۱۴: زنی با چادر از خیابان میگذرد، یک نفر از امنیهها میگوید: خانم چادر را از خود دور کن! آن زن میگوید: با چادر محفوظتر هستم. او باز اصرار میکند. مأمور بالاخره پیش آمده، چادر از سر زن بر میدارد آن زن از دهشت بیهوش شده، به زمین میافتد. مردم اطراف او را گرفته، به هوش میآورند.
مسموع افتاد که بعضی از زنها خود را مسموم ساختند و بعضی حملشان سقط شد و دیگر فجایعی که قلم از نوشتن آنها عاجز است.
هادی: حال اگر ممکن است از زندگی خودتان نیز برای ما بگویید تا بیشتر آشنا شویم. در این هنگام ایشان اندکی تأمل کردند و سپس به اتاقشان رفته، چند جلد کتاب به نام “وسواس و درمان” آوردند و به هریک از همراهان هدیه کردند و فرمودند: در آخر کتاب، شرح حالم را آقای حسن عرفان از استادان حوزه علمیه قم تنظیم کردهاند مطالعه فرمایید.
سید جلال آزاد
این جانب سید جلال آزاد فرزند شادروان سید یحیی در سنه ۱۳۲۰ در روز بیستم آذر ماه در شهرضا در خانواده ای مومن و متدین دیده به جهان گشودم مدت شش سال از تولد من گذشت که پدرم دار فانی را وداع کرد وبه سرای باقی شتافت برنامه زندگی من به عهده مادرم بود که با علاقه زیادی که به من داشت در سن هفت سالگی مرا فرستاد به دبستان مدت شش سال دوره ابتدایی را در دبستان کیان شهرضا سپری نمودم و مدرک ششم ابتدایی را کسب نمودم علاقمند به تحصیل بودم ولی شرایط من اقتضا نمی کرد لذا دنبال کسب و کار رفتم که تا اندازهای برنامه معیشت وز ندگی را بتوانم تامین کنم مدت ده سال دربازار کار میکردم ودر ضمن کار کردن کتابهای تاریخی ومسایل احکام و قرآن را مطالعه میکردم ومخصوصا در حوزه قرائت قرآن شرکت میکردم وعلاقه زیادی به علمیه وطلاب داشتم روز ها می رفتم در مدرسه حسینیه سادات واز محضر حاج شیخ سیف اله صدوق دروس مقدماتی را استفاده میکردم تا اینکه حجه الاسلام حاج غدیرعلی ممیز از نجف اشرف به شهرضا آمدند وسر پرستی مدرسه حسینیه سادات را به عهده گرفتند ایشان به من امر فرمودند شغل شما چیست گفتم در بازار کار میکنم روزی یک ساعت هم در حسینیه درس می خوانم ایشان به من سفارش کردند که شما باید طلبه بشوید مشغول درس بطور مسمتر باشید گفتم حاج آقا برای من مقدور نیست فرمودند صاحب ما آقا امام زمان علیه السلام هستند ایشان در تمام امور کمک می کند آنقدر این بزرگوار مرا دلگرم کردند ایشان گفتند باید معمّم شوی من حرفی نزدم تا روز عید غدیر ایشان از علمای شهر دعوت نمودند برای ناهار بعد از صرف غذا بدون اطلاع من لباس وعمامه تهیه کرده بودند ودر مجلس مرا معرفی کردند ولباس روحانیت را به من پوشاندند وبه دست حاج سید علی حجازی عمامه بر سرم گذاشتند واز محضر حاج شیخ قدرت اله نجفی و شادروان حاج شیخ عبد العلی بهاری و حاج سید علی اکبر قریشی و شیخ نصراله روحانی استفاده می کردم مدت ۳ سال در شهرضا مشغول بودم وبعدا به حوزه اصفهان رفتم واز محضر حاج آقا حسن امامی و دیگر اساتید بهره مند شدم بعدا به حوزه علمیه قم رفتم وثبت نام نمودم مدت ۱۰ سال در حوزه علمیه قم در جوار حضرت فاطمه معصومه کریم اهل بیت درمحضراساتید آقایان اعتمادی و باکویی وستوده استفا ده بردم تا سال ۵۷ به شهرضا آمدم و در مدرسه امام حسین (ع) مشغول تدریس شدم و با طلبه های مدرسه مباحثه می کردیم در کنار تدریس جلسات دعا ونیایش ومصائب اهل بیت شرکت می کردم ومشغول تبلیغ شدیم هم در شهر هم در روستا ها ومساجد اقامه نماز جماعت ومنبر می رفتم تا الان که بیش از ۷ دهه از عمر خود را می گذرانم در ترویج مذهب شیعه جعفری خدمتی هر چند اندک نمودم واز نعمت منبر پر فیض منبر ومحراب بهره مند بوده ام وامیدوارم تا آخر عمر از حریم شریعت نبوی و ولایت علوی محروم نگردم
عبدالرحیم ملکیان
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ملکیان ،متخلّص به «ناصح قمشهای» به سال ۱۳۰۲ شمسی (۱۳۴۲ قمری ) در شهرضا به دنیا آمد .
وی پس از طّی دوره شش ساله دبستان به تحصیل علوم ومعارف اسلامی ، در حوزه علمیّه شهرضا پرداخت و پس از چند سال راهی اصفهان شد و در حوزه علمیّه این شهر، در محضر اساتیدی مانند«میرزا علیآقا شیرازی» ،«صدر کوپایی» ،و شیخ «عباسعلی حبیبآبادی»، درس خواند.
آنگاه عازم شهر مقدّس قم گشت و تعلّم علوم دینی معقول و منقول را در نزد استادانی همچون « علّامه طباطبایی» ،آیتالله«بروجردی»،«شیخ عباسعلی شاهرودی»،«فکور یزدی» و «مجاهدیتبریزی» پیگرفت.
وی در سال ۱۳۴۱ شمسی به شهرضا بازگشت و در آنجا از محضر شیخ«محمّدهادی فرزانه»، معروف به «حکیم فرزانه» که در فلسفه وحکمت اسلامی و بویژه در اطلاع بر مکتب مشّاء از سر آمدان روزگار بود،بهرهور شد و در همه سالهای اشتغال به علوم و معارف اسلامی از افادات حکیم «الهیقمشهای» نیز بهره میبرد.
اکنون استاد ناصحقمشهای در شهرضا به تدریس علوم دینی اعم از معقول و منقول و وعظ و ارشاد عامه مشغول است.وی با ادبیات فارسی و علیالخصوص آثار مولوی، نظامی، سعدی و حافظ انس و الفت دارد و خود نیز از اوایل جوانی، در زمینه شعر فارسی، طبعآزمایی میکرده است.
محمدرضا رهنمایی
سید محمدرضا رهنمائی محل تولد : شهرضا شهرت تابعیت : ایران تاریخ تولد : ۱۳۳۵/۸/۱ زندگینامه علمی در طلبه شدن بیشتر وامدار ابوی معظم رضوان الله علیه هستم به ویژه که اوج دوران ستم شاهی بود و موانع طلبه شدن در جامعه آن روزگار فراوان. پایان دوره ششم ابتدایی نظام اسبق آغاز طلبگی من به سال ۱۳۴۸ شمسی است. حوزه علمیه شهرضا و مدرسه شریف اقدمیه اولین سال و نیمی از سال دوم تحصیلات حوزوی مرا شامل است و آنگاه هجرت به حوزه مقدس قم و ادامه تحصیلات صرف و نحو و فقه و اصول که تا امروز به لطف الهی و بحمدالله و النه ادامه دارد. آشنایی با دوستان فرهیخته و با استعداد نقطه عطفی در زندگی طلبگی بنده به حساب می آید که در فهم مطالب درسی و علوم اسلامی و رفع شبهات بسیار موثر بود. در کنار دروس معمول تقریبا از سال پنجم تحصیل حوزوی (۱۳۵۳) جلسات بحث اعتقادی ، تفسیر قرآن مجید و مباحثه روایات شریف و دقت در فهم انها شروع و سال های فراوان ادامه یافت. محصول این جلسات علمی آشنایی بهتر با مبانی دینی بود. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و پدید آمدن تحولات ملموس حوزوی با پاگیری مرکز تحقیقات کامپیوتری بخشی با نام پژوهش شروع به کار کرد که گرچه زود پای و دولت مستعجل بود لیکن به همراه دوستان طرح جوان با ابتکاری زیبا شکل گرفت. این اولین تحقیق گروهی بود که بسیاری از بزرگان حوزه و دانشگاه آن را ستودند لیکن هنوز هم برای بنده روشن نیست که چرا در همان آغاز راه به کلی بخش پژوهش تعطیل شد وبالتبع طرح جوان حتی به نوجوان هم نرسید و در کودکی شهید شد. با گذشت یکی دو سال از سوی مرکز جهانی اهل بیت علیهم السلام به گروه پیش نهاد پژوهش در آن مرکز شد و با پذیرش گروه و پس از بررسی فراوان موضوع زن در فرهنگ اسلامی شیعی انتخاب و با موافقت مسئول وقت مرکز تصویب شد. بخش اعظم چارچوب کار صورت گرفت که با آمدن مسئول جدید به مرکز باز هم بدون دلیل و روشنی – لااقل برای ما – کار متوقف شد. محصول مستور این تلاش مقدس تقریبا شامل سه جلد کتاب درباره آیات قرآنی و دوازده جلد روایات اهل بیت علیهم السلام پیرامون موضوع زن است که از سرنوشت آن در مرکز بی خبریم و هنوز هم بخش بسیاری از کار آن پژوهش به زمین مانده است. تنها می توان اظهار تاسف کرد از اینکه ثمره تلاش عده ای از طلاب که تصمیم به فعالیت علمی پژوهشی دارند از بین برود. آن هم ثمره ای که به نظر بنده چه در طرح جوان و چه در موضوع زن در نوع خود و به این شکل کم نظیر است اگر نگوییم بی نظیر. طرح نیمه کاره جوان و موضوع ناتمام زن در فرهنگ اسلامی حتی به شکل ناقص خود جدا می تواند به عنوان ما در تحقیقاتی در این زمینه ها ممورد استفاده محققان و اندیشمندان قرار گیرد. این درد نوشته ای شد که در حوزه پژوهشی کشور بارها اتفاق افتاده است و متاسفانه هنوز هم می افتد با تشکر رهنمایی.
منبع:http://shahrezaniaz.ir/